به گزارش مجله خبری نگار، به گفته وی، اصطلاح خاصی در روانشناسی وجود دارد، "کودکی"، این اصطلاح زمانی به کار میرود که فرد بالای سی سال سن داشته باشد و مادرش همچنان هر روز از او میپرسد: "آیا غذا خوردی؟ " "کلاه خود را بر سر کردی؟
او میگوید: "مادرانی که بیش از حد محافظت میکنند اغلب از تنهایی و از دست دادن معنای زندگی میترسند. " این مادران کودک را به عنوان امتداد خود میبینند. اگر پسر سعی کند آزاد شود، مادر بلافاصله هیستریک میشود و دائما کینه توزانه میشود و فریاد میزند: "من تمام زندگیام را به تو دادهام و تو .. ".
حقیقت تلخ این است که چنین مادری به کودک اهمیت نمیدهد، بلکه ترسش از اینکه هیچ چیز نداشته باشد، اهمیتی میدهد. یعنی این عشق نیست، بلکه دستکاری محض است.
به گفته وی، آنها تصور میکردند که این فرد به یک اقامتگاه جداگانه نقل مکان کرده است، اما مادرشان "تصادفا" هر روز با غذا، غذا و مجموعهای از نکات در مورد نحوه زندگی صحیح به خانه جدید او میآید. یا وقتی شغلی پیدا میکند، با مدیرش تماس میگیرید تا عملکرد او را بررسی کنید. حتی سختتر از همه اینها: مادر وام میگیرد، غرق در بدهی میشود و خود را از همه چیز محروم میکند تا خانهای جداگانه برای پسرش فراهم کند. به نظر میرسد که این برای خوشبختی او است، اما واقعا هدف آن این است که تصمیمات و زندگی او را در دستان او نگه دارد.»
برای جلوگیری از چنین محافظت بیش از حد بدون از بین بردن رابطه با مادر، او توصیه میکند که تلفظ کلمه "نه" را یاد بگیرید. البته این کار دشوار و ترسناک است، اما ضروری است.
این دانشمند خاطرنشان میکند، اگر فردی از این بیماری رنج میبرد و مادرش همه چیز را کنترل میکند، باید با یک روان درمانگر مشورت کند تا به او کمک کند بدون احساس گناه از شر این بیماری خلاص شود. همچنین گاهی اوقات لازم است که فرد با آرامش به مادرش توضیح دهد که رسیدن طبیعی است. این عشق او به او را زمانی که شروع به زندگی خود میکند، تضعیف نمیکند.
منبع: gazeta